پدر خودمم از همین اشخاص بود این حادثه براش یکم تکان دهنده بود یک مدت باهام خوب بود اما روی رفتارش تاثییر بلند مدت نذاشت .
شخصت و ذات شون دیگه شکل گرفته و سخته که بخوایم تغییرش بدیم ، فقط میتونیم دیگه از ارزششون کم کنیم تا حرفاشون هم کم تاثییر بشه . . .
گیریم که خودمون رو کشتیم و پدر مادر رو ادب کردین ، اونوقت چی به ما میرسه ، مگه ما مسئول تربیت اونا هستیم
وقتی کسی به مسئولیتش رسیدگی نمیکه ما که تقصیری نداریم ، فقط باید خودمون به فکر خودمون باشیم ، نه از پدر مادر انتظاری داشته باشیم نه از شخص دیگه ای تا زندگی راهت تر بشه
عید وقتی پدرشو دیدم داغون شده بود ، بعد حادثه دیگه شده بود یک آدم دیگه یعنی داغون ، چون نمیتونن تغییر کنن ، مرد میان سال سر حالی که قبلاً تو صداش اقتدار،جرات،برش داشت الان هم صداش میلرزید و بریده بریده صحبت میکرد ، هم دست و تمام بدنش همش میلرزید چون پسرشو دوست داشت به این روز افتاده بود
، اما بلد نبود از کلمات استفاده کنه چون بهش یاد نداده بودن خودشم تلاشی نکرده بود . الان چی اون الیاسی که حتی تلفن همراه نداشت یه پسر ساده خوب خودشو تو سن 21 سالگی کشت بی چی رسیده ؟!
حتی من که دوستش بودم نمیدونستم باید براش گریه کنم یا نه چون به اراده خودش رفته بود ، پس دلسوزی هم نداشت
باید سعی کنیم بجای تسلیم شدن خودمون برای زندگیمون تلاش کنیم و از کسی نه انتظار داشته باشیم نه در خواستی این دنیا جای موجودات ضعیف نیست .
اگه لازمه با همه بجنگ اما چرا تسلیم ، در راه هدفت تلف بشی بهتر از تسلیم شدنه